در ابتدا ما باید سیر و سلوک را معنی کنیم

امروز واژه طریقت و سیر و سلوک دچار چالش شده است

در صورتی که می دانیم طریقت یعنی طی طریق و رفتن راهی که با زیر بنای شریعت باشد

شریعت دستورات از طرف خداوند است و عمل به آن طریقت می باشد

در قرآن کبیر در سوره مائده ( شرعه و منهاجاً) این دو واژه را کنار هم قرار داده است

می فرماید: ما برای هر قوی شریعت و طریقت آورده ایم

حال گروهی سیر و سلوک را طریقت می دانند

 بهتر است این دو واژه یعنی سیر و سلوک و طریقت را به نوع دیگر معنی کنیم

بگویم طریقت راهی است که با پرچم شریعت باید رفت و سیر و سلوک فنونی هستند که ما را در عمق و سرعت طریقت یاری می کنند

بنابراین اگر روشی در هر دین  و قوم و مذهبی برای شفاف کردن نکات ظریف در طریقت یاری نماید جای اشکال و نفی نیست

قرآن کبیر قوم و گروه را خاص و محدود نکرده است

اهل قلم از دیر باز عرفان را محکوم به این کرده اند که راه و روش عرفا وابسته به مکاتب هندی و یا بودایی است

حال متوجه شدیم که این انتقادات پوشالی است

اگر بطور مثال ما برای گفتن ذکر روشی داشته باشیم که شبیه آن در ادیان دیگر باشد نمی توانیم بگویم که این کار غلط و اشتباه است

ما امروز برای حفظ قرآن ازرایانه و یا مثلا ضبط صوت استفاده می کنیم تا سریع تر به مقصد برسیم

حال اگر بگویم این دستگاه خارجی است و روش آن در خارج هم هست و ما نباید از آن استفاده کنیم به نظر شما حرف بیهوه ای نیست؟