
هو
با سلام
در این پست به ذکر مطلبی که یکی از دوستان در وبلاگ ارزشمند خود (شجرۀ طیبه) عنوان کرده اند می پردازیم که به نظر اینجانب برای تمامی تشنگان راه حق می تواند مفید واقع گردد (امید است همگی بر انجام آن با دادار خویش عهد ببندیم.) :
داستان آدم علیه السلام و عهدنامه سید مجتبی علمدار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
زندگی آدم ها دارای نشیب و فراز بسیاری است. چون که آدم اند و آدم بر مشرب آدم است.
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ(البقرة/36)
پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون کرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگي (به زمين) فرود آييد! در حالي که بعضي دشمن ديگري خواهيد بود. و براي شما در زمين، تا مدت معيني قرارگاه و وسيله بهره برداري خواهد بود.»
شایسته است در مورد این آیه عرایضی را تقدیم نمایم تا ان شاء الله پس از روشن شدن مطلب توصیه سیر و سلوکی خویش را به عزیزان خواننده عرضه نمایم.
در این آیه فرموده است که شیطان موجب لغزش آن ها گردید و آن ها را از آنچه در آن بودند بیرون نمود. در این آیه لفظ شیطان به کار برده شده است و حرفی از ابلیس به میان نیامده. این ایه مرا به یاد روایتی از رسول خدا انداخت. به یاد دارم که در روایت معتبری از رسول خدا خوانده بودم با هر انسانی شیطانی قرین است و من شیطان خود را به دست خویش تسلیم نمودم.
هر انسانی شیطانی دارد. و این شیطان موجب لغزش اوست و او را از آن جا که در اوست بیرون میکند. هبوط ما ناشی از شیطان ماست و شیطان ما خود ما هستیم. شیطان آن نفس اماره ماست که با ما قرین است. او از ما جدایی ناپذیر است اما میتوان آن را تسلیم و رام نمود. همانگونه که پیامبر و اسوه ما او را تسلیم نمود.
لفظ ارض در مقابل سما به کار برده میشود. هر جای رفیع و بلند را سما گویند و در مقابلش هر جای پست را ارض گویند. شیطان ما را از جایگاه رفیع و بلندمان که مقام توجه و حضور و مراقب بود به جایگاه پست و پایین هبوط داد و این دشمنی تا وقت معینی ادامه خواهد داشت. حال آن وقت معین چه زمانی است بماند.شاید شما هم شنیده باشید که در بین عوام جامعه لفظ خود درگیری به کار برده میشود. آری ما هم خود درگیری داریم. خودمان با خودمان درگیریم. آن جنبه الهی ما با جنبه شیطانی ما درگیری دارد و گاهی او پیروز است و گاهی این .خوشا به حال کسی که شیطان خویش را تسلیم نماید.
داستان حضرت آدم یک داستان تمثیلی و سمبلیک است و نباید برای آن به دنبال مصداق خارجی گشت. این داستان ریشه در کتب آسمانی گذشته دارد و در تورات و انجیل و ... رد پای آن را می یابیم و این شیرینی و لطافت قران است که آن را به احسن وجه تبیین نموده است.
این عرایض را به عنوان مقدمه تقدیم نمودم تا به این جا برسم که بعضی از بزرگان رسم بسیار خوبی داشتند. این بزرگان دشمنی شیطان را با خودشان باور کرده بودند و برای آن برنامه ریزی میکردند. یکی از این عزیزان شهید سید مجتبی علمدار است. حقیر با ایشان همشهری هستم و به این مساله افتخار میکنم.
در زندگی نامه ایشان مطلب بسیار دلنشینی را یافتم که تحسین برانگیز بود. یکی از این مطالب عهد نامه یا اعتراف نامه سید مجتبی علمدار است که ان را تبرکا نقل میکنم و توصیه میکنم ما هم چنین برنامه ای برای خویش تنظیم نماییم تا در این مسیر جهاد با نفس اماره پیروز گردیم. سید عزیز این مطلب را به درستی فهمیده بود و به درستی آدمی مشرب شده بود. حضرت آدم هم پس از آنکه به لغزش خویش متوجه شد بلافاصله اعتراف نمود و توبه کرد و سپس تصمیم گرفت تا دگر نلغزد. در اعتراف نامه سید مجتبی هم ابتدا اعتراف ها را مییابیم و سپس عهد ها. ابتدا باید بیماری را شناخت و سپس به وجودش اعتراف کرد و در انتها با عهدی استوار در پی درمان بر آمد. :
قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجراء 4/5/69)
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم .(تاریخ اجراء 11/5/69)
قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجراء 26/5/69)
قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجراء 16/6/69)
قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجراء 13/7/69)
قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.(تاریخ اجراء 18/8/69)
قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود.(تاریخ اجراء 30/9/69)
قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم .(تاریخ اجراء 19/11/69)
قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم .(تاریخ اجراء 14/1/70)
قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.(تاریخ اجراء 15/3/70)
منبع : http://abdesaleh.blogfa.com/
تهیه و تنظیم : سالک