دعا کن خدا عباداتم را قبول کند

دعا کن خدا عباداتم را قبول کند

مرحوم اسماعیل دولابی فرمودند :

عبادات و کارهای خوب را که انجام می دهد،به من می گوید دعا کن خدا قبول کند.می پرسم : خودت آن را قبول داری که من از خدا بخواهم آن را قبول کند؟! محکم می گوید نه.وقتی خودت قبول نداری،من چطور از خدا بخواهم قبول کند؟ باید اول خودت قبول کنی که توفیق این عبادت و عمل خیری که از تو سر زد،از جانب خدا بود و اگر خدا نمی خواست قبول کند،از آغاز توفیق انجام آن را نمی داد.اگر خودت عملت را قبول کردی،خواهی دید که قبل از تو ، خدا آن را قبول کرده است.

منبع : مصباح الهدی،ص۴۱۴

تهیه و تنظیم : یار آشنا

http://baorafa.blogfa.com/

نکند بچه ات را به زور به نماز وادار کنی.

نکند بچه ات را به زور به نماز وادار کنی.

عارف واصل مرحوم اسماعیل دولابی فرمودند: 

به زور می شود کسی را مسلم کرد و مجبور نمود شهادتین بگوید،ولی ایمان به زور نمی شود . نکند بچه ات را به زور به نماز وادار کنی.

کار بعضی ها بی نماز کردن مردم است.

جوانان این زمان،تحریک را دوست ندارند.نمی خواهد آنها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر بکنید،آنها فطرتاً در راه هستند.با اخلاق و صفات شایسته و با نیّت خوب و دعای خیر در حق آنها کار کنید و آنها را به سمت کمالات ببرید.آنها را باید با نماز دوست کنید،نه اینکه فقط نمازخوان کنید.کار بعضی ها بی نماز کردن مردم است.آنها با امر و نهی زیاد و مردم آزاری،جوان ها را تارک الصلاه می کنند،مقدس مآب ها و افراد سخت گیر کارها را خراب تر می کنند.

به زور افراد را به عبادت وادار کردن فایده ای ندارد.

به زور افراد را به عبادت و عمل به احکام وادار کردن فایده ای ندارد.این کار مثل این است که از بازار میوه های خوب بخرید و به درخت چنار و نارون بچسبانید.چندروز که گذشت،میوه ها می گندد و خشک می شود و می ریزد.باید با محبت و با عمل و نه با زبان،اشخاص را به دین خدا جذب کرد تا خودشان درخت میوه شوند و میوه های احکام و عبادت از درونشان سربرآورد.

آنقدر که گناه کردی و خدا به تو گفت عیب ندارد و اینقدر که مثلاً نماز صبحت قضا شد و به خودت گفتی عیب ندارد،خوب برای گناهان و خطاهای دیگران هم بگو عیب ندارد و آنها را از خودت نران.

منبع : مصباح الهدی،ص۳۹۷-۳۹۵

تهیه و تنظیم : یار آشنا

http://baorafa.blogfa.com/

گاهی خداوند به عمل کم و کوچک ، جزای بزرگ و زیاد می دهد.

نیّت در عبادات

گاهی خداوند به عمل کم و کوچک ، جزای بزرگ و زیاد می دهد.

باید به خالص کردن نیّت همت گمارد.

یک شب حضرت صادق (ع) در سن شش سالگی همراه پدرشان امام باقر (ع) خواستند به منزل برگردند،حضرت صادق(ع) از پدر اجازه خواستند که تا صبح در مسجد بمانند.حضرت باقر(ع) هم موافقت نمودند.صبح فردا که امام باقر (ع) به مسجدالحرام بازگشتند،مشاهده نمودند حضرت صادق علیه السلام چشمانشان فرو رفته و دماغشان باریک شده و تیغ کشیده است.متوجه شدند که حضرت صادق(ع)تا صبح بیدار مانده،یک بند عبادت کرده و نماز خوانده اند.لذا به حضرت فرمودند: عزیزم چرا این قدر به خودت فشار آورده ای و خودت را اذیت کرده ای؟ گاهی خداوند به عمل کم و کوچک ، جزای بزرگ و زیاد می دهد.یعنی به عمل کوچک با خلوص نیّت ، جزای بزرگ داده می شود،پس لازم نیست با اعمال زیاد خود را به مشقت افکند،بلکه باید به خالص کردن نیّت همت گمارد. خلوص یعنی عبادت و طاعت بدون انتظار مزد و پاداش.شخص دارای خلوص،حتی می خواهد از عبادتش لذّت هم نبرد که لذّت عبادت انگیزۀ عمل او قرار نگیرد.شخص با حیا فعل به جا می آورد،ولی به فعلش نگاه نمی کند و فعلش را نمی بیند.

 منبع  مصباح الهدی،ص۲۱۲

تهیه و تنظیم : یار آشنا

http://baorafa.blogfa.com/

سخنان مرحوم اسماعیل دولابی در مورد استغفار

سخنان مرحوم اسماعیل دولابی در مورد استغفار

خداوند متعال دو پناهگاه محکم در این امّت گذاشته است،یکی وجود پیامبر خود (ص) که رحمه للعالمین است و هم اکنون در دل مؤمنین وجود دارد.دیگری استغفار است.مادامی که امّت توبه و استغفار دارد،بلای عمومی که بر امت های گذشته نازل می شد ، در این امت نازل نمی شود.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود : عجبت لمن یقنط و معه الاستغفار : در شگفتم از کسی که یأس پیشه می کند،در حالی که استغفار همراه اوست.

هر وقت غصه دار شدید،برای خودتان و برای همۀ مؤمنین و مؤمنات،از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدآً خواهند آمد،استغفار کنید.غصه دار که می شوید،گویا بدنتان چین می خورد و استغفار که می کنید،این چین ها باز می شود.

( به ادامه مطلب رجوع کنید ) 

ادامه نوشته

همۀ مرد و زن مملکت راه افتاده اند دنبال نخود سیاه

همۀ مرد و زن مملکت راه افتاده اند دنبال نخود سیاه

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند :

امروز همۀ مرد و زن مملکت راه افتاده اند دنبال نخود سیاه .

نخود سیاه یعنی کارهایی که صرفأ سرگرمی است.

نکند بروی دنبال نخود سیاه و از اصل عقب بیفتی.

 خودت را خدا می خواهد،

خیلی بد است که صانع انسان ، آدم را بخواهد و آدم کوتاهی کند.

 

منبع : مصباح الهدی ، ص ۲۳۰

تهیه و تنظیم : یار آشنا

http://baorafa.blogfa.com/

امیرالمؤمنین (ع) اسدالله و شیر خداست

امیرالمؤمنین (ع) اسدالله و شیر خداست

مرحوم دولابی فرمودند :

جوانی مورد علاقۀ سلطان قرار داشت.وزرا و درباریان به او حسد بردند و برای اینکه او را از نظر سلطان بیندازند،از او نزد سلطان سعایت کردند.بالاخره سلطان تحت تأثیر سعایت ها قرار گرفت و دستور داد او را در باغ وحش در قفس شیرها بیندازند.در بین راه که او را به باغ وحش می بردند،فرار کرد و سر به بیابان گذاشت.در بیابان دید یک شیر به طرف او می آید . خود را باخت و تن به مرگ داد ؛ اما شیر در حالی به او نزدیک شد که دهانش باز بود و ناله می کرد.جوان متوجه شد تیغی در دهان او فرو رفته است و لذا دنبال بنی آدم می گردد و التماس می کند تا او را کمک کند و خار را از دهانش بیرون آورد.جوان هم با دقت تیغ را بیرون آورد.شیر در کنار جوان نشست و از آن پس از جوان مراقبت می کرد.هر وقت هم جوان به غذا احتیاج داشت،پرنده ای برای او شکار می کرد و جوان هم او را کباب می کرد می خورد.پس از مدتها بالاخره جوان دلش برای زن و بچه اش تنگ شد و به شیر گفت : تو همین جا بمان تا من بروم و چند روز دیگر بر می گردم.سپس مخفیانه وارد شهر شد و چند روزی پیش خانواده اش ماند تا این که شخصی آمدن جوان را به سلطان خبر داد.سلطان دستور داد او را بگیرند و در مراسمی با حضور خود سلطان او را در قفس شیرها بیندازند.روزی که قرار بود این کار انجام شود،مردم دیدند شیری از بیابان آمد و در کنار قفس شیرها رفت و با آنها گفتگو کرد و بازگشت.او همان شیری بود که جوان تیغ را از دهانش بیرون آورده بود.آمده بود سفارش آن جوان را به شیرهای داخل قفس بکند تا به او آسیبی نرسانند.وقتی مراسم شروع شد و جوان را داخل قفس انداختند،سلطان دید شیرها دور جوان می گردند و با او کاری ندارند؛لذا دستور داد جوان را نزد او بیاورند و سرّ قضیه را از او جویا شد.جوان هم تمام ماجرا را برای سلطان تعریف کرد.سلطان فهمید جوان بی گناه است و دوباره او را از نزدیکان خود قرار داد.

امیرالمؤمنین(ع) اسدالله و شیر خداست.بارها هم فرمود : استخوان در گلویم گیر کرده است و از بنی آدم یاری طلبید.دوستان اهل بیت علیهم السلام هم به منزلۀ آن جوانند که تیغ را بیرون آورد.

 

منبع : مصباح الهدی،ص۲۹۴-۲۹۳

تهیه و تنظیم : یار آشنا

http://baorafa.blogfa.com/