چند رباعی زیبا از ابوسعید ابوالخیر
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت | دیوانهی عشق تو سر از پا نشناخت | |
هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید | آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای کرده غمت غارت هوش دل ما | درد تو شده خانه فروش دل ما | |
رمزی که مقدسان ازو محرومند | عشق تو مر او گفت به گوش دل ما |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما | یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما | |
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما | یا دل بر ما فرست یا دلبر ما |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دی شانه زد آن ماه خم گیسو را | بر چهره نهاد زلف عنبر بو را | |
پوشید بدین حیله رخ نیکو را | تا هر که نه محرم نشناسد او را |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تسبیح ملک را و صفا رضوان را | دوزخ بد را بهشت مر نیکان را | |
دیبا جم را و قیصر و خاقان را | جانان ما را و جان ما جانان را |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یا رب به محمد و علی و زهرا | یا رب به حسین و حسن و آلعبا | |
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا | بیمنت خلق یا علی الاعلا |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تهیه و تنظیم : یار آشنا
http://baorafa.blogfa.com/
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۲ ساعت 13:55 توسط یار آشنا
|